تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دفاع مقدس و آدرس
mabar.LoxBlog.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: پس از 27 سال پیکر شهید برونسی در عملیات ویژهای در شرق دجله کشف شد.
سردار سید محمد باقرزاده ظهر روز یک شنبه در جمع خبرنگاران اظهار داشت:
از شهید برونسی پلاک هویت، بخشی از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبیک یا خمینی و لباس بادگیر خاکی منقوش به آرم سپاه پیدا شده است.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ستاد کل نیروهای مسلح گفت:
پیکر شهید برونسی در عملیات ویژهای در شرق دجله به همراه 12 شهید دیگر پیدا و به میهن منتقل شد و در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) همزمان با دهه دوم در مشهد تدفین میشود.
سال 1374 در طلائیه کار میکردیم. برای مأموریتی به اهواز رفته بودم. عصر بود که برگشتم مقر. شهید غلامی را دیدم. خیلی شاد بود. گفت امروز سه شهید پیدا کردیم که فقط یکی از آنها گمنام است. بچهها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم یک بار هم من بگردم.
لباس فرم سپاه به تن داشت. چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد. وقتی خوب دقت کردم، دیدم یک تکه عقیق است که انگار جملهای رویش حک شده است. خاک و گلها را کنار زدم. رویش نوشته بود: «به یاد شهدای گمنام». دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم. میدانستیم این شهید باید گمنام بماند؛ خودش خواسته بود.
بیسر و سامان توأم یا حسین
روز تاسوعای حسینی سال 1370 قرار شده بود پنج شهید گمنام از بچههای حماسه آفرین سرزمین آسمانی شرهانی در شهر دهلران طی مراسمی باشکوه تشییع شوند. بچههای تفحص در بین شهدای گمنام موجود در معراج، پنج شهید را که مطمئن بودند گمنام هستند، انتخاب کردند. ذره ذره پیکر را گشته بودیم. هیچ مدرکی به دست نیامده بود. قرار شد در بین شهدا یک شهید گمنام که سر به بدن نداشت نیز به نیابت از ارباب بیسر، آقا اباعبداللهالحسین(ع) تشییع و دفن شود.
همزمان با اربعین سالار شهیدان (سهشنبه پنجم بهمن ماه) پیکرهای پاک ۱۱ شهید گمنام به همراه دو شهید شناسایی شده جبهههای نبرد در هفت استان کشور تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
این شهدا مربوط به عملیاتهای الفجر۶، والفجر۳، بیتالمقدس،مسلم بنعقیل(ع)،کربلای ۶ و امام علی(ع) هستند که به ترتیب در مناطق عملیاتی چیلات، مهران - قلاویزان، عین منصور، نهر خین، سومار و چزابه کشف شدهاند. بر این اساس و بنابراعلام بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۱ شهید گمنام با درخواست عموم مردم و مسئولین در استان تهران، شهرک امام خمینی (ره) حکیمیه و قرارگاه نبیاکرم(ص)، شهرستان جم استان بوشهر، دانشکده فنی شهید باهنر و شهرستان فراشبند استان فارس،استان خوزستان شهرستان دزفول(کوی سازمانی پایگاه وحدتی)، شهرتان انار استان کرمان، شهرستان قائمشهر استان مازندران (حوزه علمیه کوتنا) و دانشگاه سیستان و بلوچستان میزبان این شهیدام خواهند بود.
همچنین دو شهید شناسایی شده نیز در شهرستانهای سیرجان و کهنوج استان کرمان تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با دعوت از مردم شهرهای یادشده به از ویژه دانشجویان و جوانان خواست تا با شرکت گسترده درمراسم تشییع شهدا، بار دیگر با امام امت و شهیدان سرافراز تجدیدپیمان کنند.
شهید خدامراد شرافتی در وصیت نامه خود نوشته است:عزیزان! بسیجی شدن كار آسانی اما بسیجی ماندن كار مشكل . شما عزیزان قلب امام هستید همیشه در صحنه باشید در بسیج و پایگاه ها مقاومت در شهر و روستا ... مانند نگه داشتن جبهه های حق علیه باطل .
خدا مراد شرافتی در هفدهم فروردین ماه هزار و سیصد و چهل و پنج (17/1/1345) در روستای لار بخش باشت دیده به جهان گشود. شهید شرافتی در 4/4/1367 به شهادت رسید اما پیكر پاكش تا كنون به دست نیامده است. آن چه می خوانید متن كامل تنها وصیت نامه به جا مانده از آن شهید است:
محمد سمیر در مورد شهید ملاحسنی می گوید : ایشون از اقوام هستند و قضیه از این قرار است که....سال ها بود خانواده منتظر بودند 2 ،سال پیش برادران شهید می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان برپا کنند.که شهید به خواب برادر میاید و می گوید دست نگه دارید.
بعد از 2 سال شبی خواهر شهید در خواب می بیند که در منطقه پونک سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و شهید ملا حسنی هم حضور دارد از او می پرسد شما اینجا چه می کنی؟ شهید می گوید من آمده ام شفاعت کنم...تمام اینها را... سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو راه می روند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم....
پيكر پاك يك تن از شهداي گمنام دوران دفاع مقدس ظهر امروز بر روي دوش مردم شهيد پرور رشتخوار در روستاي محمدآباد تشييع و به خاك سپرده شد.
پيكر پاك شهيد گرانقدر عباس صارمي با نوحهسرايي و تشريفات خاص نظامي در محمدآباد رشتخوار بر روي دوش بسيجيان و خانواده شهدا و مردم حزب الله محمدآباد تشييع شد.
فرماندار رشتخوار در اين مراسم با اشاره به اينكه شهدا شاگردان مكتب سيدالشهدا(ع) هستند، اظهار داشت: شهيد صارمي لحظهاي از تلاش براي اعتلاي نظام اسلامي و عزت ملت ايران فروگذار نبود.
هاشم جنگي همچنين با تاكيد بر پيروي از ولايت و پاسداشت مقام شهدا افزود: ما هرچه داريم به بركت خون شهدا و حضرت امام و نايب برحقش مقام معظم رهبري است.
وي اظهار داشت: تا دنيا برجاست و تا ايران، ايران است، مديون شهدا و خانواده شهدا هستيم.
در اين مراسم با شكوه علاوه بر اقشار مختلف مردم، جمعي از خانوادههاي شهدا، فرماندار و امام جمعه و تني چند از مسئولان اين شهرستان حضور داشتند.
شهرستان رشتخوار 80 شهيد، 200 آزاده و جانبار و ايثارگر تقديم انقلاب اسلامي كرده است.
پای حرف های مادر شهیدان محمدرضا و حمیدرضا منشی زاده می نشینیم، او که حرفهای ناگفته زیبایی درباره فرزندان شهیدش دارد...
همه شنیده ایم که شهیدان زنده اند و شاید تا کنون ماجراهایی نیز در این مورد شنیده و یا دیده باشید. آنچه می خوانید نمونه ای از این ماجراهای تاریخی است. بهتر است بیشتر از این حاشیه نرویم و ماجرا را از زبان خانم «شکر اویس قرنی» -مادر شهیدان حمیدرضا و محمدرضا منشی زاده- پی بگیریم. خانم اویس قرنی هنوز هم ساکن روستای عبدالله آباد در حاشیه کویر دامغان است.
¤¤¤
یک روز پسرم محمد رضا رفت سپاه دامغان و وقتی برگشت گفت: می خواهم بروم جبهه.
استاندار يزد گفت: دوران دفاع مقدس، سراسر نور و معنويت بود.
به گزارش موج به نقل از روابط عمومي استانداري يزد، محمد رضا فلاح زاده در مراسم نهمين کنگره شهداي گمنام مدفون در دانشگاه آزاد اسلامي يزد، موسوم به «منظومه اي غريب» اظهار داشت: تاريخ دفاع مقدس داراي دو ورق زرين و ماندگار تهيه طرحهاي دقيق عملياتي و عشق به خداوند متعال، پيامبر (ص)، ائمه اطهار (ع) و بهشت و شهادت است.
استاندار يزد همچنين از ترکيب توکل به خداوند متعال به همراه شجاعت و تدبير فرماندهان و بکار گيري نيروهاي الهي به عنوان فرمول جديد امام راحل عظيم الشان (ره) در دوران دفاع مقدس ياد کرد.
فلاح زاده نقش اخلاص رزمندگان اسلام در 8 سال دفاع مقدس را يادآور شد و افزود: اگر اين اخلاص نبود، به طور قطع اين پيروزيها نصيب رزمندگان نمي شد.
وي در بخش ديگري از سخنان خود، با اشاره به اينکه در روز قيامت برخي داراي مقام شفاعت و برخي ديگر داراي مقام شکايتند، اظهار داشت: شهيدان والا مقام از صاحبان مقام شفاعتند.
استاندار يزد اهميت واگويي و انتقال واقعيتهاي 8 سال دفاع مقدس به نسل جوان را يادآور شد.
وي در ادامه از برگزار کنندگان اين مراسم معنوي تقدير کرد.
سلام بر دست های بریده شده، بر انگشت های جدا شده از دستان، انگشت هایی که راه هدایت را هنوز نشانه اند، بر انگشترهای بی انگشتی که نام «کشتی نجات این امت» بر نگین آنان حک شده است. سلام بر پیشانی هایی که بوسه گاه گلوله شد. سلام بر لب های سیراب از عطش عشق بر قمقمه های بی آبی که هزاران تشنه را سیراب خود کرد. سلام بر چفیه، بیرق همیشه جاودان جبهه های خمینی و با سلام بر جاودانه های تاریخ.
امروز از شهدای گمنام می گویم، آنهایی که در عین سرافرازی غریبند. باید از مظلومیت شهدای گمنام خون گریست آنان که برای اعتلای کلمه الله، خانه و کاشانه خود را رها کردند و رفتند تا ما آزاد باشیم. کدام کلام می تواند بیانگر عمق مظلومیت این گمنامان نام آور باشد. مهم نیست که اصحاب گمنام امام زمان (عج) و شهدای والامقام ما چه کسانی هستند و از کدام سرزمینند. مهم آن است که اینان جوانان پاک باخته ای بودند که علیه دقیانوس زمانشان به هجرت روی آوردند و جهاد کردند و اخلاص را به نهایت رسانده و حتی با پلاک هم قهر کردند. مهم آن است که حنابندان خون و حجله گاه خاک و دامادی آخرت را بر همۀ دنیا و متاع آن ترجیح دادند تا به ما بگویند که رسم جوانی و جوانمردی چیست. آنها سفیر غفلت زدایی هستند. شاید اگر این گل های گمنام آن روزها به خاک سپرده می شدند امروز ما برای غبارزدایی از جان و دل هیچ نداشتیم. اگر اینها نبودند نسل امروز با شهادت و خون و ایثار ارتباطش قطع می شد. شهدای عزیز ما نیز از نام داری و اسم و رسم دل خوشی ندارند و گمنامی را انتخاب کرده اند تا از هر آنچه غیر خداست دل ببرند. شهدایی که معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردند. آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سر دار نیافتند، آنها در شب های عملیات آزمودند. شهدا فرشتگان را دیدند که چسان عروج و نزول دارند. آنها عرش را دیدند و زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدند. از مائده های بهشتی تناول کردند و بر سر سفره حضرت ابراهیم(ص) نشستند. شهدا در رکاب امام حسین(ع) جنگیدند و بی وفایی کوفیان را جبران کردند آنها که با خون دل نوشتند: «هرگز نمی گذاریم داستان غم انگیز کربلا بر سرمان تکرار شود» آخرالامر یکی پس از دیگری مزد آن همه شجاعت و اخلاص را از خدا با شهادت گرفتند. شهیدانی که در آتش شدید دشمن، زلالی صداقتشان با خدا شکفته شد حتی نگذاشتند نمازشان قضا شود. هر صورت خمپاره ای را که شنیده می شد معلوم نبود قلب چند نفر از بچه را را می درد و کدام خواهر بی برادر می شود و کدامین فرزند سیه پوش و کدام مادر جگر گوشه اش را از دست می دهد.
و حال در این دوران قرارهای امروز آوای بی قراران را از یاد برده است، ترانه های امروزی ترانه دلنواز باران جبهه ها را از بین برده است.
آری! آوای باران به گوشمان نمی رسد. عطر سرخ ایثار بویش را از دست داده است. چشم های غرق به مال، چشم های فانوسی آن روزها را از یاد برده است. لبخندهای مایل به دنیا، لبخندهای دریایی دریادلان را فراموش کرده است. آری! آسمان سینه هامان از آوای غربت یاران، بغض ابر گرفته است. کجایی؟! ای لب های خاموش تا با صدای آشنای خود برایم بگویید رازهای در زنگار نهفته را، قصه شوق پرواز را. طوفان این غربت را هیچ آرامشی نیست.
"کسی می تواند در شب عملیات از سیم خاردار دشمن رد بشود
که به سیم خاردار نفسش گیر نکرده باشد"
بیست و یک سال از پایان ظاهری جنگ تحمیلی گذشته ولی هنوز دسته دسته شهید میآورند و این یعنی آنکه جنگ هنوز ادامه دارد، اگر چه خاکریزهایش برچیده شده است.تا وقتی که در گوشهای از این خاک مادر دل شکستهای یا پدر پیری چشم بر در دارد تا فرزندش از سفر باز آید، نمیتوان جنگ را پایان یافته تلقی کرد.جنگ ادامه دارد، نبرد هنوز پایان نیافته و دفاع کامل نشده چرا که فرزندان این ملت هنوز از مبارزه به خانه بازنگشتهاند.اینک این ما و برادران ما که به خانه باز آمدهاند. سرافراز و سربلند بر سر دست باز آمدند و به روی چشم نشستند تا ما دیده بگشاییم به ژرفای جنگ، به نبرد همیشه تاریخ، به جنگ خیر و شر، نیکی و پلیدی، سفیدی و سیاهی که این قصه را پایانی نیست، که این کتاب را اتمامی نیست، که هر روز صفحهای جدید گشوده میشود. برای نبرد باز آمدگان، بازماندگان و همه آنها که از پی قافله حق روانند و دل در گرو حقیقت نهادهاند.اکنون میشود، اکنون میتوان گرمای وجود شهیدان را حس کرد و به آنها که از پس بیست و یک سال انتظار به خانه باز آمدهاند سلام و خسته نباشید گفت.
سلام شهید، سلام شهادت.
این خانه را تو آباد کردی، آبادی این ملک از توست. نام تو بلند است، بلندتر از همه نامها، همه اسمها.
از اینکه ما گمشدگان تو را «گمنام» خطاب میکنیم، ما را ببخش.
نام این ملک از توست، نام این خانه از توست، نام این شهر از توست، نام این خیابان از توست، نام این کوچه از توست، نام این خانه… به خانهات خوش آمدی برادر.
اکنون این ما و شما. ما گمنامیم و شما خوشنام، ما گم شدهایم و شما پیدا.
چه خوب است که ما را بیدار میکنید، که چشمان ما را دوباره باز میکنید، تا یادمان نرود دنیا جای تخمه شکستن نیست و دیر یا زود باید رفت، باید سبک بار رفت، باید سبکبال رفت.حضور شما غفلتها را میزداید، چرتها را پاره میکند، خوابها را میپراکند و یادمان میآورد و تذکرمان میدهد که چه بودیم و چه میخواستیم و کجا باید میرفتیم.حضور شما ذکر است، ذکر حق و اکنون هر شهری و هر ولایتی ذاکر توست و تو را در آغوش میگیرد و ذکر میگوید.
نام تو ذکر است و در ذکر «گمنامی» معنایی ندارد، تو معنای همه نامهای ای شهید.